حال من و تو

حال من و تو حال عقربه های ساعتی است که مدام از پی هم می دوند تا شاید مگر معجزه ای شود و ساعتی یکبار یکدگر را در آغوش کشند هر چند برای لحظه ای لحظه ای  هرچند کوتاه اما فراموش نشدنی از همان لحظه ها که نمیتوان از کنارشان گذشت به همین سادگی ها […]

بعد تو

نگاه می کنم که چه آرام گم می شوی در امتداد جاده . . و حالا بعد تو من می مانم و من با یک بغل خاطره . . بعد تو اما تمام بوسه ها فقط طعم رژ لب می دهند و بوی هوس چقدر حیف که بعد تو نمی شود کسی را دوست داشت […]