یک کت و دامن چهار خانه
کلاه گرد و لبه دار
یک عصر دل انگیز پائیز
قدم های نرم و نازک
لبخندی که یک لحظه از لبان سرخت محو نمی شود
چشمانی که هر چه می روی باز هم به انتهاشان نمی رسی
عطری که تا مدت ها بعد رفتنت با مشام کلنجار می رود
بی انصاف!
مگر می توان دید و عاشق نشد؟
– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –
+ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
++موسیقی این پست : عروسی مردگان اثر پیمان یزدانیان