هوای گرم

  -می گم تو گرمت نیست؟ – میگه آره و شروع میکنه به در آوردن مانتو و روسریش ! به دنبالش من هم شروع میکنم کت و کرواتم رو در میارم . هنوز هوا خیلی گرمه عرق های روی صورتم رو با گوشه ی آستینم پاک می کنم و در حین ادای کلمه ی « […]

عاشق و معشوق بازی

  طلوع چشمان تو تلاقی دو نگاه عشقی که میانمان زاده می شود به بلوغ می رسد و یک”ما” که حاصل این من و توست غروب چشمان تو گسسته شدن نگاه هایمان حافظه هایی که چه زود فراموشکار می شوند و خداحافظی که پاسخی ندارد انگار نه انگار پیش از این “مایی” بود عشق هم […]

ازدحام جمعیت

تن بی حجاب تو ، آغوش گرم یک هوس که لباس عشق بر تن کرده می بینم  و انگار ندیده امضجّه ، صدای دوست داشتنی که در ازدحام جمعیت گم می شود می شنوم و انگار نشنیده ام —————————— +کافه بلاگ و موسیقی برای دوستان وبلاگنویس! موسیقی برای من حکم جرقه ای رو داره که […]